ســــــــــــــکـــــــــــوت
|
دلم هوای عجیبی دارد
هوای کسی دور
دورتر از فاصله ها
و من با پاهایی زخمی و دلی خون خورده
کوره راهها را در پی او می گردم
و کوچک و کوچک تر می شوم
و به جایی می رسم
که غرور مرده
و احساس له شده
آه...دلم هوای عجیبی دارد
هوای کسی گرم
گرم تر از خورشید
و من با رویی زردتر از یک آفتابگردان
وسعت گلبرگهای اندیشه ام را
رو به سوی او می گردانم
و هر لحظه که غروب نزدیک و نزدیکتر می شود
من تاریک و تاریکتر می شوم
دلم هوای عجیبی دارد
هوای کسی خیس
خیس تر از یگ باران
و من خاکی تر و پست تر از یک کویر
چشم به راه می نشینم
و با خیال واهی باریدن
گرمای جگرسوز خورشید را
به امید سبز شدن
تاب می آورم
آری...دلم هوای عجیبی دارد
هوایی که بوی تو را می دهد
و گاه می اندیشم که شاید دلم
هوای تورا دارد...
.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.
دوستت دارم
نظرات شما عزیزان: